جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (۸۲)

سلام

۱. به مرده گفتم: آمپول میزنین؟ گفت: بله من حتی آمپول پنادر بدون بی حسیو هم تحمل میکنم!

۲. خانمه گفت: میخوام برام ماموگرافی بنویسین. گفتم: از دوطرف دیگه؟ گفت: چی؟ گفتم: ماموگرافی از هر دو طرف دیگه؟ گفت: شرمنده من هرچقدر فکر میکنم نمیفهمم منظورتون چیه؟!

۳. مرده خانمشو آورده بود و گفت: براش یه سونوگرافی بنویس. گفتم: از کجا؟ گفت: قبلا سابقه کیست تخمدان داشت. فکر کنم نافش هم افتاده بعد دفترچه شو گذاشت جلوم و درست مثل حالت گفتن املا گفت: بنویس .... سونوگرافی .... از ..... کیست .... و ..... ناف!

۴. خانمه دخترشو آورده بود و گفت: این دختر رشته تجربی میخونه. شاگرد اول کلاسشون هم هست. حالا مونده توی کنکور پزشکیو بزنه یا دندونپزشکیو؟ گفتم: خوب به کدوم علاقه داره؟ گفت: به هردوشون! گفتم: به نظر من اگه بره دندونپزشکی بعد راحت میتونه بره سر کار اما اگه پزشکی بخونه تازه میشه یه پزشک عمومی دوباره باید امتحان تخصص بده. گفت: شما نگران اینش نباشین. این اگه شروع کرد به درس خوندن یه سره تا آخرش میره!

۵. مرده گفت: آقای دکتر! به نظر شما چرا بیشتر داروهائی که دکتر .... (متخصص مغز و اعصاب) مینویسه یه طوری به اعصاب ربط داره؟!

۶. نسخه پیرزنه رو که نوشتم گفت: خیلی ممنون خدا عوضی بهت بده!

۷. جواب آزمایش خانمه رو دیدم و بهش گفتم: حامله نیستین. مگه پریودتون عقب افتاده؟ گفت: نه اما الان دو هفته است که جلوگیری نکردیم گفتم شاید حامله شده باشم!

۸. به دختره گفتم: دستتونو بزنین بالا تا فشارتونو بگیرم. مادرش گفت: دست راستشو بزنم بالا؟ گفتم: بله. رفت جلو دخترش و آروم ازش پرسید: دست راستت کدومه؟!

۹. مرده بچه شو آورده بود. گفتم: سرفه هاش خلط داره؟ گفت: نمیدونم، یه کم صبر کنین .... بلند شد و رفت در مطبو باز کرد و به خانمش گفت: من نمیدونم تو بیا حالیش کن!

۱۰. نسخه خانمه رو نوشتم. میخواست از روی صندلی بلند بشه که عطسه کرد. همراهش گفت: صبر اومده باید یه کم همین جا بمونی!

۱۱. پیرزنه گفت: هربار با شربت ماستی (آلومینیم ام جی اس) درد معده ام خوب میشد اما این بار مجبور شدم بیام دکتر. گفتم: این بار خوب نشد؟ گفت: نه این بار نداشتم!

۱۲. پیرزنه گفت: اونقدر سر درد دارم که از خونه تا اینجا رو با سرم راه می رفتم!

پ.ن.۱: رفتم توی یه بنگاه و بهش میگم: یه خونه داریم با این شرایط و اینقدر پول نقد. میخوایم خونه رو با یه بزرگتر عوض کنیم. گفت: از من میشنوی راحت بشین سرجات زندگیتو بکن!!

پ.ن.۲: (۱۴+) یکی از دخترهای دانشجوی فامیل به آنی گفته: فکر کنم .... (یکی از اقوام) حامله باشه آنی بهش گفته: نه چند روز پیش که اومده بودند خونه ما پریود بود. دختره گفته: خوب چه ربطی داره؟!

پ.ن.۳: از همه دوستانی که روز پزشکو تبریک گفتند ممنونم. امیدوارم روز پزشک همه پزشکان محترم مبارک باشه. ضمنا از همین حالا روز داروساز هم مبارک.

نظرات 73 + ارسال نظر
نگران آینده سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:29 ق.ظ

7-یه شوخی کردم من حالا!گیر دادین آقای دکتر؟!!!!!ولی با توجه به پ ن 2 خب اینم میبایست یه بالای 15 سالی چیزی!نوشته میشد کنارش!!!!!!!!!!!!!!!!!!

آهان پس شوخی بود
افراد بخندید!

نگران آینده سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:12 ق.ظ

7-چی بگم؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!شاید بالای 20 سال!!!!!!!!!!

بیست؟مگه چی بود؟

نگران آینده دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:49 ب.ظ

سلام.
2-
7-به نظر شما این مورد هم یه علامت بالای سال نمی خواست؟!!!!!!!!!!!!!!!
9-آخرش بود.کلی خندیدیم(من و مادر عزیزم)
10-مادرم گفت اگه همه ی مریضهاتون اینجوری باشن چه شود!
12-بنده ی خدا.
پ ن 1-
پ ن 3-من که اونموقع نبودم.جاتون خالی!یه آبله مرغونی گرفته بودم که نگو!بنابراین اکنون هرچند با تاخیر روز پزشک را تبریک می گویم خدمت شما و همه ی پزشکان عزیز ایرانی.موفق باشید.

سلام
7.بالای چند سال آیا؟!

نگران آینده دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:43 ب.ظ http://skn.blogfa.com

بدلایلی کاملا خصوصی
پ ن2-+14:یکی از اقوام ما با دکترها رفت و آمد زیادی دارن.میگفت از خانمش یه سوال پرسیدم ایشون هم (بدون خجالت جلوی دیگر آقایون)با صدای بلند از شوهر دکترش جواب اون سوال رو خواست!
این مطلب خیلی شبیه اون مورد بود.

واقعا؟

یک دانشجوی پزشکی جمعه 10 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:46 ب.ظ

40به من خیلی وقتها ثابت شده مردم بیشتر دوست دارن تاییدشون کنیم تا جواب بدیم

دقیقا
البته من شماره 40 نداشتما!

خاتون (در پیچ و خم پزشکی) جمعه 10 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:55 ق.ظ http://share-your-idea.mihanblog.com/

سلام مجدد ممنون که سر زدید
اون جمله را اون آدم بیخود نگفتا، باعث شد جمله اش به ذهنم برسه !

سلام خواهش
خوب پس خدا رو شکر

فاطیما جمعه 10 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:14 ق.ظ

قبلا وقتی به وبلاگتون سر میزدم واسه یه مدت کوتاه هم که شده مشکلاتمو فراموش میکردمو میخندیدم ولی الان اینقد مشکلاتم زیاد شده که...

متاسفم
امیدوارم مشکلاتتون هرچه زودتر حل بشه

صدرا جمعه 10 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:00 ق.ظ

سلام ازتون میخوام به وبم سر بزنی و پست اخر من (غم چشماش ) رو بخونید و به پاس داشت یه قلب مهربون که شاید روزی مارو خوشحال کرده برای اینکه شاید باعث بشیم لطف خدا رو کمی تغییر بدیم یه کلمه ای زیر لب بگید شایدُ شد و مشکلات این مهربون حل شد.

چشم

آنا پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:30 ب.ظ http://www.anna1980.persianblog.ir

اون وقت اون دختر دانشجو فامیاتون رو چه حسابی به انی گفته بود که فلانی حامله ست؟؟؟؟

لابد از هیکلش!

آنا پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:28 ب.ظ http://www.anna1980.persianblog.ir

اون هفتمی رو نمیخواید مثبت ۱۴ یا ۱۵ یا ۲۰ یا ۳۰ یا ۴۰ و یا الی اخر بزنید؟؟؟؟....

توی این دوره و زمونه که این چیزا رو بچه های دبستانی هم میدونن
البته به جز فامیلهای دانشجوی ما!

شهرزاد پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:16 ب.ظ

سلام آقای دکتر
خوبین؟ خانواده خوب هستن؟

یه سوال، مگه هنوز آلومینیوم ام جی اس در دسترس مردم هست؟ قرار بود جمع بشه که. باورم نمیشه خانومه هنوز داشته میخورده !!

سلام
ممنون
اینجا که هست فت و فراوون
هم شربتش هم قرصش

خاتون (در پیچ و خم پزشکی) پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 06:43 ب.ظ http://share-your-idea.mihanblog.com/

سلام آقای دکتر چند وقتیه به وبتون سر میزنم ، این اولین نظرمه
وبلاگتون خیلی عالیه
مورد 3، 6 ، 9 و 10 از همه جالبتر بودن

آدم بعضیاشو میخونه از آینده شغلیش وحشت میکنه

سلام خوش اومدین
ممنون
شما لطف دارین
حق دارین!

دختری در همین حوالی پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 05:12 ب.ظ http://hamin-havaali.blogfa.com/

روزتون با تاخیر مبارک
خاطرات این دفعه تون خیلی جالب بود
راستی یعنی چی نافش افتاده؟

ممنون
ممنون
خدائیش خودم هم کاملا نفهمیدم!

زهره پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:46 ب.ظ http://pezeshkekhanevade89.blogfa.com/

بیچاره مورد 2 ،احتمالا با مظلومیت تمام هم گفته که متوجه منظورتون نشده ،نگرانش شدم.
این دختر دانشجوی فامیل شما، با این مخش چطوری دانشجو شده.
پ. ن.3 : دکتر خوب شد یه یادآوری کردین در مورد روز پزشک ،چون من هم ، با تاخیر نه روزه بهتون تبریک میگم.

واقعا
اینو خودم هم به آنی گفتم!
ممنون از لطفتون

Mahdis پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:42 ق.ظ http://manodoostam.blogsky.com


میخواستم یه چیزی بگم پشیمون شدم

وا
چرا؟
خوب خصوصی بگین

باران پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:36 ق.ظ http://www.dr-baran.blogfa.com

سلام
ببخشید آقای دکتر با اندکی تاخیر!!!روزتون مبارک.
به نظر من دندون پزشکی بهتره..استادمون میگفت یه دوست داره که دندون پزشکه ..میگفتند ماهی سی میلیون تومن پول درمیاره البته توی یه شهر کوچیک!!!

سلام
ممنون
البته نمیشه از نکات منفی دندونپزشکی هم گذشت
از قیمت بالای مواد اولیه گرفته تا کمردرد و افسردگی و ...

باران پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:57 ق.ظ http://barane-deltangiha.blogfa.com

سلام خوبید شما
واقعا دکتر دوتا عطسه یعنی عجله؟؟؟ چه جالب
آره خونه واسه اجاره البته ترجیح میدیم رهن کامل باشه اما قیمت ها...

سلام ممنون
باور کنین
کاملا بهتون حق میدم

به امتحانش می ارزه ! چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:04 ق.ظ


این عجیبه اما واقعا کار می کند! می خواهید چهره کسی که تو را در نهان دوست دارد ببینید؟

این پیام به 10 نفر ارسال کنید و شما در صفحه http://amour-en-portrait.vu.cx/
تصویری خواهید دید از کسی که تو را دوست دارد.

شما ممکن است سورپرایز شوید!(شباهت تصویر حدود 90% است)

حالا یعنی باید جواب هم بگذارم؟

پزشک طرحی چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:57 ق.ظ http://www.pezeshketarhi.blogfa.com

سلام دکتر
1. به به چه قدرتی!
2.دکتر واسه بعضی ها پیش میاد!
6.حسابی انرژی سوزونده!
8.کلا این راست و چپ واسه فشار منو کشته!
9.یعنی خدا بود!
1 ) دکتر زیر بار نریا حتما به فکر جابه جایی باش ...
(دکتر یه کامنت واستون فرستادم...)

سلام
واقعا
برای من که پیش نیومده :دی

ایضا
ممنون
چشم
دیدم عرض میکنم خدمتتون

باران سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 05:01 ب.ظ http://barane-deltangiha.blogfa.com

سلام دکتر جون خوبی..
۲- بیچاره چقدر فکر کرده
۳- یادش بخیر دیکته های دبستان
۴- بگو دیگه چرا اومدی میپرسی آخه
۶-
۹- بعضی ها واقعا نمیدونن این کلمه حالیش نیست خوب نیست بی منظور میگن
۱۰- این عطسه و صبر و که خیلیا اعتقاد دارن فک کنید یارو هی پشت سر هم عطسه کنه
۱۱- آخی عزیزم
۱۲-یعنی چی انوقت
وای دنبال خونه گشتن خیلی سخته بنده الان دچارم البته نه واسه خرید...ولی راست گفته ها نه...؟

سلام
خییییلی!
واقعا بخصوص روز امتحانش که چند نفری میگفتند تا بنویسیم
همینو بگو
ایضا
احتمالا
اینجا که میگن دوتا عطسه یعنی عجله!!
واقعا؟
یعنی مثلا میخواست شدت سردردشو نشونم بده!
دارین خونه اجاره میکنین آیا؟

Mahdis سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:12 ب.ظ http://manodoostam.blogsky.com

توجیهات مسخره ای بوده هااااااااااا...
بههههههههههههههلهههههه
بههههههههههههههلهههههه
قراره خانم مهندس بشم ...
دیدین شمااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ جهانی شدم ....
میدونین چیه؟؟؟؟؟؟
دیدم دنبال خونه میگردین گفتم اعلام کنم که مام هستیمااااااااااااااااااا ... بگم نگین نگفتم ... درخدمتیم ................
با مهدیس خودرومم سر ساختمون در رفتو آمدم ...

کدوم یکی آیا؟!
پیشاپیش مبارکه
شمام کجا هستینا؟

نایس سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:41 ب.ظ http://parvaze-lahzeha.mihanblog.com

سلام آقای دکتر.
ممنون که وبلاگ تازه تاسیس منم سر زدید
از اسمتون اصلا همچین تصوری از اینجا و وبلاگ یه پزشک نداشتم...خیلی جالب بود واسم.
منم روز پزشک رو هر چند دیر ولی تبریک میگم بهتون.

سلام
وا مگه شما از روی اسم درباره افراد نظر میدین؟!
ممنون

یک داروساز سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:58 ق.ظ http://atalebi72@yahoo.com

سلام اقای دکتر.روزتون با تاخیر مبارک.
من که اصلا روز داروسازو یادم نبود. صبح که دوستان اس ام اس تبریک زدن تازه یادم افتاد. من اگر مرد بودم همیشه روز تولد خانمم یادم میرفتباز به شما که یادتون مونده.

سلام خانم دکتر ممنون
پس شانس آوردین که مرد نیستین وگرنه هرسال یه فصل کتک میخوردین!

فاطمه سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:25 ق.ظ http://خیال کن که غزالم

راستی خیال ندارید این ریولی حسن کورو عوض کنید؟

البته اگه بهش تعلق خاطر ووابستگی عاطفی ندارید!!می گما

ولی مثلا اگه دقت کرده باشی ..الان پرسیسکی وراچ هم بیشترازاسم خودش"بابک"استفاده می کنه نه ازدیادیا بوریا

چکارش دارین این بنده خدا رو؟!

فاطمه سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:22 ق.ظ http://www.radepayegol.blogfa.com

نخیرم بنگاهیه درست نگفته ..هرچندکه ما روخوب خندونده

اگه واقعا دنبال خونه ای باشرایط مناسب خودتونید پیدامی کنید..فقط کافیه به اندازه کافی خوب بگردید..ویه کمی هم روپولتون ..کارکنید .
بنگاهیا همش آدمو می ترسونن

من هم نگفتم درست گفته!
ممنون از راهنمائیتون

Mahdis سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:37 ق.ظ http://manodoostam.blogsky.com

لووووووووووووووووووس ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به هیچچچچچچچچچچ عنوان .....................

من یکی از این کامنتا رو ینی جوبشو خوندم دیدم داره به ریاضیا توهین میشه ...
ینی چیییییییییییییییییییییی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چه ربطی داره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
منم ریاضیماااااااااااااااااااااااااااااااااا ...

خوب خدارو شکر!
به من ربطی نداره توجیه اوشون بوده
واقعا؟
پس قراره خانم مهندس بشین دیگه؟ بعد هم سوار مهدیس خودرو برین دانشگاه!

سما دوشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:36 ب.ظ http://vili12.blogfa.com

مرسی دکتر. خیلی خوشحال شدم بهم سرزدین. من همیشه خواننده خاموش شما بودم. ولی از این به بعد روشن میشم

خواهش میشود
چراغ حضورتان همچنان روشن

مریم دوشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:32 ب.ظ http://soir.blogfa.com

3. اووف عجب صحنه ای رو از دست دادیم... دکتر باید از یه نفر سومی می خواستین از صحنه فیلم بگیره.
اونوقت این ناف افتاده یعنی چی؟
5 . واقعا چرا؟؟؟
6. حالا چرا عوضی؟
8. انصافا منم گاهی یادم میره اما در حد لحظه...
9.چرا کلا این مردم ولایتتون اهل حالی کردن وحالیش بودن واین چیزان...؟
پ ن 1: والا:)))
پ ن 2: این دو موضوع چه ربطی داره بهم اونوقت؟؟؟
پ ن3:ما از دوستانتون ممنونیم...

نمیدونستم که قراره چنین اتفاقی بیفته که!
خدائیش هنوز دقیقا نفهمیدم
این میتونه یکی از سوالات مهم عالم خلقت باشه واقعا!
چی بگم؟
درحد لحظه که خوبه!
شاید چون بعضی از همکارای من حرفهای اونهارو حالیشون نمیشه

هیچ ربطی من همین طوری نوشتم!
و همچنین

نگار دوشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:15 ب.ظ http://drnegar.lxb.ir

یعنی ها شجاعت مرد شماره ۱ من رو کشته

ایضا!

p.k یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:11 ب.ظ http://barghestan.persianblog.ir

من جای شما یکی سرم رو کوبیدم به دیوار.. شما راحت باشین دکتر...
ولی خداییش شماره ۲ اصلا خودش مطمئن بود که اومده مامو گرافی واسش بنویسین اصلا میدونسته چیه!؟

درد که نگرفت؟!
چی بگم؟
راستی بالاخره اون وبلاگ شبیه خودتونو پیدا کردین؟

سما یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:07 ب.ظ http://vili12.blogfa.com

سلام دکتر، خاطره 3 خیلی جالب بود. کاش دفترچه رو میدادید املا رو تصحیح کنه

سلام ممنون شک دارم که به اندازه کافی سواد داشت یا نه؟

yasna یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 06:54 ب.ظ http://delkok.blogfa.com

سلام
2- دکتر باید می گفتی از دوتاش بنویسم ؟ می فهمید به خدا
8- دکتر دست راست دخترش فرق داشته با بقیه ؟
9-
11-دکتر میخواسته ببینه دکتر بهتر عمل میکنه یا آلومینیوم
پ ن : واقعا دانشجو بود؟

سلام
شک دارم
لابد

دکتر آلومینیمی!
بله و فرموده بودند چون من رشته ریاضی بودم این چیزا رو بلد نیستم

لیموترش یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 06:53 ب.ظ http://joza-v.blogfa.com/

پ. ن2 : این دختر رو حتما به انجمن نخبگان معرفی کنین حیفه بخدا اینهمه استعداد هدر بره

Mahdis یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 05:25 ب.ظ http://manodoostam.blogsky.com

واااااااااااااااای نی نی تونو دیدم ...
اخمو بوداااااااااااااااا ...
با نمکه ...

خنده هاش تازه داره شروع میشه!
ممنون

Mahdis یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 05:21 ب.ظ http://manodoostam.blogsky.com

بهله بهله ته تغاری هستم ...
البته بیشتر شبیه یکی یدونم ...
تازه بابامم بهم میگه عسل خانوم ...
گفتم بدونین جز شما بابای منم عسل خانوم داره

نمیدونم با این تفاسیر چرا لوس نمیشم ؟؟؟
بخخخخخخخخخخخخخخخخخخخدا ...

یعنی حالا لوس نیستین؟!

سارا یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:42 ق.ظ http://dumaaan.blogfa.com/

4.یعنی چی اخه؟ یعنی دختر شماره 4 رقیب منه؟؟؟یعنی بازم گیس و گیس کشی
البته من اینو بگماااا من اصلا مردد نبودم ک دندون بخونم یا پزشکی
با عشق!!!انتخاب رشته کردم
8.خانوم جان دست راست دخترتون معادل دست چپ شماس


خدا رو شکر
حالا ولایت ما قبول شدین یا نه؟

هلیا یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 05:03 ق.ظ http://manvafardaham.blogfa.com

1.چه طور تونسته همچین چیزی بگه؟؟؟
پ.ن2.اینو دیگه منم میدونم
4.دلتون میاد پزشکی یه چیز دیگستالبنه هرکی یه نظری داره

یعنی شما نمیتونین؟!
واقعا؟!!
دقیقا

صدرا یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:50 ق.ظ

به آنی عزیز بگو برای اون دانشجوی جوان یه دوره فشرده یک ساله بذاره تا متوجه بشه کل دنیا رو تا دیگه از پیش خودش طبابت نکنه
اما کلی خندیدم
طفلی می خواسته یه چیزی بگه

قرار شده وقتی عقد کرد بیاد سر کلاس!

مرجان شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:46 ب.ظ http://mahroo1371.blogfa.com

سلام.
واقعا ممنون دکتر.
خدا رو شکر اثر عکس نداشته.
خیلی ممنون که وقت گذاشتید و راهنمایی کردید

سلام
خواهش میشود

آناهیتا شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:13 ب.ظ http://www.elahebaran.blogfa.com

سلام
مثل همیشه جالب بود.
خب یهو روز دندونپزشکو هم تبریک میگفتین دیگه

سلام
ممنون
مسئله اینه که روز پزشک و داروساز چند روز با هم فاصله دارن اما روز دندونپزشک چند ماه بعده

الـهه ی آرامش ... شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:57 ب.ظ http://www.spread-of-silence.blogfa.com

سلام

نه ه ه ه ه . جدی جدی ؟ حالا فیلمش به تماشاش می ارزه ؟ تمیز در آوردن ؟

آپارتمان ؟ فکر نکنم به محل زندگی شما نزدیک باشه !


سلام
آره ه ه ه ه مگه با هم شوخی داریم؟
آره احتمالا

زهرا شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:54 ب.ظ http://past-to-future.persianblog.ir/

2-
3- حالا املا چند گرفتین؟؟؟
4- دیگه واسه چی آورده بودش پس؟؟
7-
پ . ن. ها هم


روم نمیشه بگم!
برای اینکه نظر منو بخوان!

ممنون

الناز شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:08 ب.ظ http://life-code.blogfa.com

راسی می گما چه خوب شد واسه شماره ۹ دوباره تو کیسه خلط نیاوردن(آیکن تهوع)



واقعا!

ریحان شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 07:49 ب.ظ http://dr-reihan.persianblog.ir

روزتون مبارک دکتر...
خدا عوضی بده

ممنون
روز شما هم مبارک

سعیده شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 06:40 ب.ظ


پرفکت

ممنون

Mahdis شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 05:30 ب.ظ http://manodoostam.blogsky.com

۳.عاااااااااااااااااااااااااااااالی بووووووووووود
۵.هههههههههههههههههه ... پ باید به زانو ربط داشته باشه؟؟؟
۱۱.هه باحال بود ...
پ.ن.۱:راس میگه بخخخخخخخخدا ... خیلی جاتون کوچیکه مگه ؟؟؟؟؟
پ.ن.۳:مگه روزه دکتره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ااااااااااااا کی شد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هههههههههههه تبریک ... مبارک ... دیگه چی میگن؟؟؟؟؟

دکتر خودمونیما این پست کلا + ۱۴ بودااااااااااااااااااا ... اصن اگه من برادر خواهر کوچیکتر داشتم اینارو میدیدن شما پاسخگو بودییییییییییییییییییییییین؟؟؟؟؟؟؟
واللللللللللللللا ...
خوب حالا که ندارم پس راحت باشین ...

ممنون
شاید
ممنون
خیلی نه
گذشت
واقعا؟
ته تغاری هستین؟!

ف شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:34 ب.ظ

روزه پزشک مبارککی بود؟؟؟؟

ممنون
تقریبا یه سال دیگه

یک ماما با چکمه های سفید شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:31 ب.ظ http://newmidwife.blogsky.com/

اینبار هم این خاطرات از نظر ما هم جالب بودن....مرسی از شما

ممنون

ساده باجی شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:47 ب.ظ http://lhichl.blogfa.com

مورد شماره 9 اشاره بی امان دارد به مراتب احترام و سپاسگزاری عامه مردم به جماعت سپید پوش مملکت
.
مصداق دویم بر این ادله... مورد شماره :6 می باشد
.
مورد سیُم : سندرمی بسیار شایع می باشد
.
جمیع موارد بسی مایه انبساط خاطر می بودند
با سپاس فراوان
.

و ایضن تبریک با تاخیر برای ...
روز پزشک گرامی باد

دقیقا
نه بابا این بیچاره مثلا میخواست دعا کنه
دقیقا
ممنون
باز هم ممنون

sahar شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:31 ق.ظ

سلام
مرسی بابت خاطرات جالبتون...
۳-غلط املایی هم داشتین؟؟؟

سلام
خواهش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد