جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (۹۳)

سلام

۱. پسره گفت: نمیدونم چرا وقتی استفراغ می کنم توی دلم خالی میشه؟!

۲. خانمه بچه شو آورده بود و گفت: گلوش درد میکنه. بچه گفت: نخیر مگه نمی بینی من دارم حرف میزنم؟!

۳. یه خانم باردار جواب آزمایش GCT شو آورده بود که 150 بود. بهش گفتم: قندتون یه مقدار بالاست. گفت: پس به من که گفتند تا 140 خوبه که!

۴. پیرمرده گفت:این کپسول ها رو چطور بخورم؟ گفتم: هر هشت ساعت. گفت: میشه روزی یکی دیگه؟!

۵. داشتم مریض می دیدم که دیدم از بیرون سروصدا میاد. مریضو که دیدم رفتم بیرون و گفتم: چه خبر بود؟ گفتند: یکی اومده بود آمبولانسو بفرستیم در خونه اش بچه شو بیاره ما هم گفتیم حق نداریم آمبولانسو بفرستیم در خونه. نیم ساعت بعد دیدم یه نفر دویده توی درمونگاه و دنبال دکتر میگرده. گفتم: بفرمائین. گفت: پسرم تشنج کرده. گفتم: خوب بیارینش تو. گفت: نه خودم می برمش بیمارستان. فقط میخواستم بدونین اومدم اینجا بهم آمبولانس ندادن. بعد سوار ماشینش شد و با مریضش رفت!

۶. خانمه گفت: از دیروز هربار که می رم دستشوئی یه بار اسهال دارم یه بار یبوست!

۷. یه بچه رو با ضایعات پوستی شبیه آبله مرغان آوردند. به مادرش گفتم: تا حالا آبله نگرفته بود؟ گفت: نه ولی پارسال داداشش گرفته بود!

۸. خانمه گفت: گوشم درد میکنه. گفتم: هردوشون؟ گفت: تا حالا دقت نکردم!

۹. مرده بچه شو آورده بود و گفت: چند روزه که حالش شُله!

۱۰. مرده گفت: راسته که میگن برای اینکه زیاد سرما نخورم میتونم آمپول کزاز بزنم؟!

۱۱. خانمه بچه شو با درد دندون آورده بود. به بچه گفتم: مگه مسواک نمی زنی؟ گفت: نه. گفتم: چرا؟ گفت: آخه هروقت مسواک می زنم آب می ریزه به آستینم!

۱۲. مرده با سرماخوردگی اومده بود و گفت: من توی شهر .... درست چسبیده به دیوار درمونگاه شبانه روزی زندگی می کنم. اما هربار مریض می شم میام اینجا چون به این درمونگاه اعتقاد پیدا کردم!

پ.ن۱: قراره به زودی دو بخش از شهرستان ما به عنوان دو شهرستان مجزا اعلام بشن. اما مسئله اینه که روستائی که درمونگاه اون پست سازمانی من محسوب میشه (البته من توی اون درمونگاه کار نمی کنم) جزء یکی از این دو شهرستان جدیده و قانونا باید برم توی شبکه اون شهرستان! فعلا درخواست تغییر پست دادم ولی هنوز اجازه تغییر پست از طرف مرکز بهداشت استان داده نشده. تا ببینیم چی میشه.

پ.ن۲: عماد میخواست یه چیزی براش بخریم اما ما براش نخریدیم. وقتی برگشتیم خونه بهم میگه: همین کارهارو می کنین که آدم از دستتون عذاب وجدان میگیره دیگه! (این هم عکس عماد با ماسکی که این روزها مورد علاقه شه)

پ.ن۳: این هم یه عکس جدید از عسل. ببینم می فهمین چشمهاش چه رنگیه؟

نظرات 81 + ارسال نظر
آیدا سه‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1392 ساعت 04:57 ب.ظ

خدا بگم چه کارتون کنه که از وقتی وبلاگای شما پزشکا رو می خونم جرات نمی کنم با دکترا حرف بزنم که الانه سوژه م کنه. خب اون که شبانه روزو 8 ساعت می دونست هیچی، اما منم گاهی وقتی گوش درد میشم نمی فهمم کدوم به کدومه، یا ممکن نیست یک نفر یک در میون یبس باشه و اسهال؟ تازه منم اگه بچه داشتم و می بردمش دکتر حتماً به دکتر می گفتم که داداش بچه پارسال آبله مرغون گرفته و این نگرفته تا همین امسال.....

شرمنده که باعث ناراحتی تون شدم

مکافات چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:44 ب.ظ http://www.kalame.blogsky.com

سلام ببینین منولینک میکنین؟خیلی حال کردم بانوشته هاتون کلی خندیدم ضمنن لینکتون کردم

سلام
از لطفتون ممنون
فعلا که گوگل ریدر داره نابود میشه تا یه لینکدونی جدید پیدا بشه

مه سا چهارشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:14 ب.ظ http://diffrentwoman.persianblog.ir/

ای جانم از آخرین پستتون دارم می خونم میام پایین. قصد کامنت گذاشتن نداشتم اما عکس بچه ها عالی بودددددد
خدا نگهشون داره
کلی با خاطرات بامزه تون خندیدم

ممنون از لطفتون

ناناز شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:09 ب.ظ http://dokhmalenaz.blogfa.com

ممنون

مهناز دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:00 ب.ظ

وایییی
چه قدر این ماسکه بهش میاد. اگه نگفته بودین عکس پسرتونه فکر می کردم مانکنه بچه ست. بذارینش پشت ویترین!

ممنون
اما اگه بگذارمش پشت ویترین که همه فرار می کنن!

مهناز دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:53 ب.ظ

6. حالا مشکلش چی هست؟ بگین منم نرم دکتر!

واقعا؟
توی بعضی از بیماری های روده اسهال و یبوست متناوب داریم اما نه دیگه یه بار این یه بار اون!

آرزو دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:55 ب.ظ

سلام آقای دکتر چرا بعضی از دکترا انقدر بیرحمن با اینکه میدونن از آمپول وحشت داریم هی آمپول مینویسن اونم دگزا و پنیسیلین

سلام
اما قبول کنین گاهی از بی رحمی نیست و درواقع دارن بهتون لطف میکنن

ماما ی مهربون جمعه 6 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:29 ق.ظ http://midwife40.blogfa.com

سلــــــــــــــــــامبالاخره از امتحانا زراحت شدیم
3.ما هم از این عتیقه ها داشتیم
4.اره دیگه پس چنتا/.؟؟؟؟؟؟؟
6.مگه میشههههههههههههه؟
8.راس میگه خب منم دقت نمیکنم
خب کاری نکینید که بچه عذاب وجدان بگیره
ای جاااااااااااااااااانم.ماشالله چه موشیه این نی نی

سلام
خدارو شکر
واقعا؟
حالا که شده!
خوب دقت کنین!

ممنون لابد اون هم موش کور

مهدیس پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:32 ب.ظ http://tasvire-roya.blogsky.com

هه..جالبه یکی دیگه من پیدا کردم:)

یکی دیگه؟

فاطمه پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:06 ب.ظ http://www.radepayegol.blogfa.com

دکترجون یه نگاه به دبلاگم می ندازی راهنماییم کنی این دارو رو از کجا می شه پیداکرد؟

اصلا واقعا واسه درمان عفونت های قوی استفاده می شه؟

بیام دبلاگتون ببینم چکار میشه کرد!
گرچه اگه از بچه های داروساز بپرسین بهتره

مریم پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:00 ب.ظ http://1dabir.blogfa.com

وااااااااای !!!!!!!!!
یعنی ی همچین مریضایی دارین
خداییش آخر آی کیو هستن!!!!!!!!!!!!!!!!!

پس چی خیال کردین؟
که دارم ته شانزه لیزه طبابت می کنم؟!

زهره چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:46 ب.ظ http://pezeshkekhanevade89.blogfa.com/

سلام.
مورد 11 خیلی باحال بود.....
وای خدا ،چه نازه این عسلی.... منم دخمل می خوام.........
و اما رنگ چشای عسلی: خوب معلومه به مامانش رفته ، اینکه فکر کردن نداره.

سلام
ممنون
باز هم ممنون
وا
مگه شما رنگ چشمهای آنیو دیدین؟

آناهیتا چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:21 ب.ظ http://www.elahebaran.blogfa.com

سلام
4. احتمالا ساعات مفید شبانه روزو حساب میکردند
10. حالا راسته؟
11.
12. اگه جواب میده ما هم بیایم دخیل ببندیم
ماشالا به این بچه های قشنگ و دوست داشتنی

سلام
لابد!
نخیر کجه!
ایضا
بستگی داره شیفت کی باشه!

مامان چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:20 ق.ظ http://namopa.blogfa.com

خدایا میشه یه روزی مریض های دکتر ربولی رو که باعث شادین با شاگردهای من که باعث حرصن عوض کنی ...الهی امین....
6-چه تنوع طلب
8- خوب خیلی دقت می خواد لابد ....
11- دلیل قانع کننده ایشون رو خدا کنه پسر من نشنوه
12- دکتر ادرس بده خیلی حاجت داریم به خدا .........

چرا به بچه عذاب وجدان بچه می دید خوب .
ماشالله ......ما هم تو صفیماااااااااااااا.......

یعنی میخواین این یه دلخوشیو هم از ما بگیرین؟!

ساناز سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 04:40 ب.ظ

سلام آقای دکتر
سوال داشتم از خدمتتون, قرص آهن با لیورگل که برای کبده تداخل دارند؟

سلام
این دو دارو هرکدوم با داروهای زیادی تداخل دارند اما راستش نمیدونم با هم تداخل دارند یا نه؟
شرمنده

جرم شناس دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:27 ب.ظ http://life-code.blogfa.com/

ای بابا چه رو عینک چرا گذاشتین خوب میخوایم چشماشو ببینیممممم

خوب برین توی وبلاگ آنی ببینین خو!

yasna یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:00 ب.ظ http://delkok.blogfa.com

سلام
دکتر چه عکس جمیز باندی ای گرفته این عسل خانم شما... کلی این چند روزه فربونش رفتم ها خلاصه اگه اتفاقی واسم افتاد....


راستی دکتر اون چیزی که نمی خواست بگید به من پزشکی بود ؟ در مورد کوچولوی ما؟ میشه اگه پزشکی بوده لطف کنید بگید...

سلام
ممنونم
خدا نکنه
مسئله اینه که دیگه خودم هم یادم نمیاد چی می خواستم بگم :دی

باران یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:08 ق.ظ http://baranbanoo.persianblog.ir

شماره ۸ و ۹ و ۱۰ خیلی باحال بود.۱۱ هم حرف منطقی زده خداییش :)

جانم عماد چه بزرگ شده ماشا...

دکتر عسل دخترتونه؟من اصلا در جریان نبودم....ببخشید تبریک هم نگفتم...الان هنگ کردم

ممنون
باز هم ممنون
چی خیال کردین؟ هیششششکی نمیتونه مث ما تبریک بگه! ممنونم

دلارام شنبه 30 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:49 ب.ظ http://delaaram.persianblog.ir

بله آقای دکتر تکلمُآقایی برای تکلم ادرار مراجعه کرده بودن

مینا شنبه 30 دی‌ماه سال 1391 ساعت 05:40 ب.ظ

همه اونا به کنار - این عسل شما شیرینیش چنده ؟؟!!!! چقدر خوشگله - اون دهن قشنگشو باز کرده بود چی بگه . دختر ادم خوشگل -بابای ادم هم دکتر - ببینید دم در خواستگارایی اومدن همه شون با هدیه ها .....

یکی شون خیلی خوبه
یکی شون خیلی خوبه
همگی بگین ماشالا!

سارا شنبه 30 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:59 ب.ظ http://sm19.blogfa.com

سلام
۶- چ توازنی
۱۱- چ دلیل منطقی واقعا خو بلوز استین دار نپوشه
چشمای عسل ُ رنگشون عسلیه، از پشت عینک کاملا مشخصه

سلام
واقعا
خوب هوا سرده نمیشه خو!
میدونم!

یاسمین شنبه 30 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:40 ب.ظ http://http://sharifipour1371.blogfa.com/

اقای دکتر میشه یه گاز کوچولو بگیرم از لوپاش؟

ببخشین از لپای کی اون وقت؟!

الی شنبه 30 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:56 ق.ظ http://www.adrinabanoo.blogfa.com

آدرینا هم بعد از مسواک بلوزشو عوض میکنه چون آستینش خیس میشه

اشکالی نداره
ارزششو داره!

حنانه جمعه 29 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:45 ب.ظ http://roozhaie-man.blogfa.com

دکتر؟ میشه منو لینک کنیییین؟!

شرمنده
اما هیچ قولی نمی دم

سوره گلی جمعه 29 دی‌ماه سال 1391 ساعت 07:52 ب.ظ

آیا می دانید؟؟؟ هنگامی که شما در حال حمل قرآن باشید ، شیطان دچار درد شدید در سر میشود؟

پس سعی کنید همیشه یک قرآن جیبی با خود همراه داشته باشید

و هنگام باز کردن قرآن ،شیطان تجزیه میشود

و هنگام خواندن قرآن ، به حالت غش فرو میرود ..

و خواندن قرآن باعث در اغما رفتنش میشود .......

و آیا شما می دانید که هنگامی که می خواهید این پیام را به دیگران ارسال کنید ، شیطان سعی خواهد کرد تا شما را منصرف کند؟؟؟

(پس این مطلبو همه جا پخش کن تا چشش دراد!)

این طور که شما میگین شیطان همیشه در حال سردرد و تجزیه و غشه
پس کی وقت می کنه بنده های خدارو وسوسه کنه؟

سوره گلی جمعه 29 دی‌ماه سال 1391 ساعت 07:51 ب.ظ

سلام دکتر خسته نباشی
تازه سایتتون رو یافتم کلی از دست مریضات خندیدم روحیه مون شاد شد مرسی از سایت خوبتون
و اینکه خدا بچه هاتونو حفظ کنه

سلام سلامت باشید
خوش اومدین
ممنون

دخترمهربون سرزمین احساس جمعه 29 دی‌ماه سال 1391 ساعت 05:31 ب.ظ http://kindgirl510.blogfa.com

آپم

مزاحم می شم

samira جمعه 29 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:59 ب.ظ http://grayppl.blogfa.com

ولی آقای دکتر جدی این اعتقاد و ایمان به دکتر (حالا یا درمانگاه ، بیمارستان حتی!) خیلی مهمه؛ حتی بیشتر از دارو و اینا به نظر من البته..

قبول دارم

ریحان جمعه 29 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:56 ب.ظ http://itwasntme.persianblog.ir

عذاب وجدان بچه ها رو

آنا جمعه 29 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:18 ق.ظ http://www.anna1980.persianblog.ir

راستش منم همیشه گوشم درد میکنه نمیدونم چکار کنم؟؟؟؟؟
این مشگل مسواک زدن گریبانگیر منم هست..هروقت مسواک میزنم یفه لباسم خیس میشه

بستگی به علتش داره نمیشه همین طوری یه چیزی گفت

رها راد جمعه 29 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:17 ق.ظ http://tanharaha.persianblog.ir

اول از همه بگم ُ وب جالبی دارین .
اسمتون خیلی جالب تره .البته من معنیشو نفهمیدم اصلا
خاطراتتون خیلی باحال بود .
خوشحال میشم بیام وبتون و مطالب جالبش رو بخونم

ممنون
کنار وبلاگ توضیح دادم
شما لطف دارین
باز هم تشریف بیارین

مرضی جمعه 29 دی‌ماه سال 1391 ساعت 07:46 ق.ظ http://yasinak.blogfa.com

ماشالا به عسل خانوم .معلومه حسابی شیرینه ها.خدا حفظش کنه

از لطفتون ممنون

مهسا مامان ملودی جمعه 29 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:06 ق.ظ http://lovelymelody.blogsky.com

سلام خوبین؟ از طریق وبلاگ امی اینجا اومدم. اول اینکه ماشالا به عسل خانم خیلی با نمکه .خدا حفظش کنه براتون. دوم اینکه یه دل سیر خندیدم. خیلی وقت بود از ته دل نخندیده بودم.بعد از این حتما خواننده وبلاگتون خواهم بود.

سلام ممنون
خانم امی به من لطف داشتن
ممنون از لطفتون
باز هم تشریف بیارین

دلارام پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:21 ب.ظ http://delaaram.persainblog.ir

والا چی بگم ؟!
آمبولانس؟دم در خونه؟
حال شل بهتر از تکلم اداراره البته پوزش میخواماااااآدم نیمدونه بخنده گریه کنه خودش و بزنه تغییر رشته بده؟!

هرچی راحتین بگین
بله دیگه
تکلم؟؟؟!!!
هر چهار مورد صحیح است!

صدرا پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:08 ب.ظ http://www.amma.loxblog.com

4/ روز 8 ساعته شده ! از کی پدر بزرگ؟
5/ باب اطلاعات عمومی شما
6/
9/ همون اسهال منظورش بوده روش نشده
10/ چه ربطی داره
11/ ای جانم راست میگه همین بلا سر ما هم میامد تا چهارپایه را اختراع کردن
12/ دیگه قرار نشد شکسته نفسی کنید (گفت به شما اعتقاد دارم) خدا رحمت کنه مادرمو او هم هر مریضی داشت میرفت پیش یه خانم دکتر و میگفت کس دیگه ای رو قبول ندارم
پ.ن.2/ ما شالله. این هم منم

پ.ن.3/ دقیقا رنگ چشای منه هر چی بیشتر دقت میکنم

ممنون از لطف و نظرتون

زهرا پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 06:54 ب.ظ

سلام اقای دکتر ‏‏
من تازه با وبلاگتون آشنا شدم!‏ خیلی جالبه!‏ منم دانشجوی پزشکیم ترم3 . برام نصیحتی ندارید؟
بازم بهتون سر میزنم!‏ موفق باشید!

سلام
خوش اومدین
یه نصیحت مهم این که خودتونو درگیر مباحثی که صرفا تئوری هستن نکنین
پزشکی فقط بر بالین مریضه که مفهوم پیدا می کنه
ممنون از لطفتون

الیزه پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 05:28 ب.ظ

سلام میشه آدرس وبلاگ آنی رو بگین، من جدیدا میخونمتون و وبلاگ خانم آنی رو ندارم
مرسی

سلام
وبلاگ کلبه تنهائی من رو توی لینکهام پیدا کنین

فروردین دُخت پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 05:12 ب.ظ http://hamin-havaali.blogfa.com/

سلام
4. چقدر روزاش کوتاهن!!
9. حال خودش سفت بود؟!
پ.ن3: اااا چقدر چشماش خوش رنگه!!!!

سلام
خیلی
سفت سفت!
ممنون!!!

یک معلم پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:55 ب.ظ http://jafari58.blogfa.com/

ای داد انگار عماد خان دارای افتادگی شونه سمت راست هستند یا خودش کج وایساده؟!!

ماشاالله چقدر بزگ شده عسل خانوم چقدر ناز و خوشگله خدا حفظش کنه من عاشق بچه ی اینقدری هستم یه ماچ سفت ازش بکنید

نه بابا همه اش درحال جنگولک بازیه!
ممنون
چشم

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:30 ب.ظ

چرا حق ندارین آمبولانسو بفرستین در خونه؟؟! پس یکی تو خونه مریض شد چه کار کنه؟؟

این دستوریه که از طرف مرکز بهداشت اومده
باید به 115 زنگ بزنه

دخترمهربون سرزمین احساس پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:46 ق.ظ http://kindgirl510.blogfa.com

آپم عمو رضا

حنانه پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:16 ق.ظ http://roozhaie-motefavet.blogfa.com

11-----)
چشای عسل به نظر من خاکستری ان.البته از عکسایی که آنی خانم گذاشتن فهمیدم نه ازین عکس


یعنی از این عکس معلوم نبود؟!

مریم پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 03:14 ق.ظ http://retrato.blogfa.com

واااای.... عالین این مریضا!

واااای ..... ممنون

شهرزاد پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:50 ق.ظ

سلام آقای دکتر :)
در مورد 7، به نظرم خوب شد که بهتون گفت، من وقتی خیلی کوچیک بودم یه دکتر میبردنم که واقعا با تجربه بود. یه بار به مادرم گفته بود قدیما به آبله مرغون میگفتن "مادر ندون"، گفته بود بعضی وقتا یه نفر توی یه خونه میگیره، همون وقتا یا یه کم بعدش بچه کوچیک خونه هم میگیره ولی چون ممکنه خیلی خفیف باشه و فقط دو سه تا جوش ریز روی شکم و پشت بزنه، مادر ممکنه اصلا متوجه نشه.
خلاصه که ممکنه اون بچه هم همون پارسال گرفته باشه. مردم که نمیتونن یه بچه رو قرنطینه کنن، یا حتی اگر هم بتونن، دوره کمونش چی؟

همیشه میخونمتون. به خاطر اخلاق خوب و پست های قشنگتون ممنون :)

سلام
حرفتون کاملا منطقیه
ممنون از لطفتون

مهدیس پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:28 ق.ظ http://ladyrose632.persianblog.ir

اعتقاد به چی پیدا کرده بود ؟ مگه امامزاده بوده درمانگاه ؟

آره دیگه
امامزاده دکتر!

رها چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:47 ب.ظ

سلام.ممنون به خاطر خاطره تون!!ولی یه انتقاد!من جسارت نمیکنم ولی فک نمی کنین بعضی از نظرات نباید درج بشه؟؟مثلا همین نظر اول!من نمیدونم چه ربطی بهIQ داره خب هر کس تو یه محیط خاصی زندگی میکنه و تابع همون محیط وفرهنگ وادب معاشرت هستش!واسه بعضیا واقعا مقدور نیس که اطلاعاتشونو افزایش بدن!اقای دکتر فکر نمی کنین این معیار خوبی برا سنجش IQ نیس؟؟اقای دکتر این فقط یه نظر بود!!امیدوارم نارحت نشده باشین!

سلام خواهش
خوب از یه نظر حق با شماست
اما حذف کردن بعضی نظرات همانا و بعد دلگیر شدن دوستان به خاطر حذف نظراتشون هم همانا!

مهاجر زمان چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:00 ب.ظ http://mohajerezaman.persianblog.ir

حالش شله!!!!

ماشالا به نی نی هاتون!


اااااااااااااااااااااااااااااااا من یه ساعته وایسادم عکس نی نی باز شه ببینم چشاش چه رنگیه!!

ای جااااااااااااانم ماشالاااااااا چقد بامزه شده ماشالا


دستتون درد نکنه عماد هم خیلی معلومه!!


ممنون
یه ساعت برای یه عکس؟
ممنون
خیییلی اصل هیکلشه که معلومه!

ترنم چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:44 ب.ظ

برای همینه که شما و آنی خانوم نمیتونین در مورد رنگ چشمای عسل به توافق برسین دیگه !
اون عینکو از روی چشمای عسل وردارین تا به توافق برسین!!!!
من نمیدونم شما چه جوری دکتر شدین ؟؟!!


( امیدوارم ناراحت نشده باشین همه اش شوخی بود )
عسل جونو هم از طرف من ببوسین و همین طور عمادو انقدرم این بچه رو عذاب وجدان ندین


ای بابا من اگه بخوام به خاطر چنین چیزی ناراحت بشم که دیگه هیچی
ممنون از لطفتون
چشم

[ بدون نام ] چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:15 ب.ظ

ماشالا خیلی بزرگ شده نازی شبیه عماده

ممنون

[ بدون نام ] چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:14 ب.ظ

اینکه چشماش سیاهه! دارید زور میزنید رنگی بشه؟ نمیشه داداچ من!سیاهه زغالیه

اگه با زور زدن ما رنگی می شد که خوب بود :دی
دیگه زغالی که نه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد